~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

537

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۳۴ ق.ظ
1 + یه سری که نه، کلا تمام اتفاقایی که تو زندگیت افتاده رو وقتی بهش نگاه میکنی فک میکنی چقد ساده و زود گذشت... اتفاقایی مثل پاس کردن امتحانا ،‌ یا تمام پروسه ی ازدواج، یا پروسه ی درمان یا هرچی... اما کافیه یه لحظه برگردی به همون زمان تا یادت بیاد چقد سخت بود و روزایی بود که فک میکردی هیچوقت تموم نمی شن و تا آخر عمرت فقط باید بخوابی تا خستگی هرکدومش از تنت بره بیرون... پ.ن. مثلا کافیه کتاب میکروبیولوژی رو دوباره بگیری دستت و جاهایی که هایلایت کردی یا نکته هاشو نوشتی رو بخونی،‌بعد بگی واقعا من چطوری تونستم این درسو پاس شم؟ یا بخوای به یکی تو یک زمینه ای مشاوره بدی، بعد با خودت فک کنی :"وای من چطوری از پسش براومدم؟!"       1.5+ فک کنم این روزا هم ازون روزایی باشه که بعدا به نظرم میاد که چقد ساده گذشتن!! 2+ سخنرانی !‌ فقط هدست تو گوشمه. عفاف،‌نماز،‌خانواده ی موفق، تربیت فرزندان،‌وسواس ،‌انواع عشق!!‌بدون هیچ نظم یا ارتباطی... اما همه شون موثر!‌ از دکتر حبشی و دکتر فرهنگ. 3+ خیلی از اتفاقایی که میفته، به خاطر ضعف تو چیزیه که بهش اعتقاد داریم. وگرنه اگه من حتی 1% اطمینان قلبی به حرفی که هرروز میزنم داشتم،‌هیچوقت این استرس ها و نگرانی از آینده نبود. هیچوقت... -با اراده و نیروی توئه که بلند میشم و میشینم... که اوج میگیرم و فرود میام-
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۳۴
خانوم سین