~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

528

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ب.ظ
رها بودی و آرزوی تو بود که دنیا بباله به پرواز تو ....  رها بودی و کاری کردی یه روز خدا هم برقصه به این ساز تو... 1+ اهنگ پروانگی ستار تقدیم به خودم... حس خوب خودم! 2+ هدیه ی تولدم فوق العاده بود...  3+ که این زندگی حس خوشبختی رو از اون روز اول بدهکار ماست
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۲:۵۶
خانوم سین

572

دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ
چای را من دَم می‌کنم میز را تو می‌چینی بعد، می‌نشینیم پشت پنجره‌های خود‌مان  و به هم‌دیگر فکر می‌کنیم... 1+ یه آهنگ هست که نمیدونم مال کیه. تو رستوران شاندیز شنیدم. فقط میدونم یه بیت "رفتم که رفتم" هی تکرار میشه توش. ورژن فرامرز آصف نه . اصلش! و به شدت مناسب امشب! 2+ تولدی که تو محرم باشه مزخرفه. روز تولدت دسته رد بشه، همه جا سیاه پوش باشه و حتی نتونی یه جشن کوچیک برای خودت بگیری... و طبق محاسبات من 4 سال همینطوری رو پیش رو داریم. 3+ نمیخوام به این فکر کنم که 23 سالم تموم شد. 4+ the worst birthday EVER. اصلا این تولد رسما حساب نمیشه تا دو هفته ی دیگه. 5+ کاش سمنان بودیم. کاش پارسال بود. 6+ از کل تبریکات بچه ها برای تولدم، جمله ی "شیرینیش کو؟!" یادمه. کاش یکی خودش یادش باشه که تولدمه. بعد مثلا راس ساعت 12 شب وقتی انتظارشو نداری بهت اس بده و تبریک بگه. بدون کمک از فیسبوک . (افراد معدودی در زندگیم هستن که من همینکارو براشون میکنم)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۰
خانوم سین

571

جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ
همنشینی یا همآغوشی...چه فرقی می کند؟با تو نفس نور و خاموشی، چه فرقی می کند؟من تو را با چشم دل عمری تماشا کرده امدلبری در هر چه می پوشی ،چه فرقی می کند؟!حافظه بی نعمت یادت ، ز یادم می رود!بی تو هر یاد و فراموشی ...چه فرقی می کند؟جام من را پر کن از حتی ، صدای ریختن!با که می ریزی؟!، چه می نوشی ؟! ، چه فرقی می کند؟!با صدایت هم به اوج آنچه باید...می رسمحس تو با گوش یا گوشی ،چه فرقی می کند؟! 0+ فریبا صفدری 1+ یک سال شد. :-) تفاوت این "یک سال گذشت" با "تمام سال ها گذشت" رو خیلی راحت می شد حس کرد. اینکه بلاخره یک سال گذشت و حداقل تو دل خودت میدونی چقدر برات متفاوت بود. و چقدر اهمیت داشت. و چقدر پر مسئولیت و چقدر شیرین! 2+ وقتی یک برگو که یه سال پیش بهش داده بودی، هنوز تو کیف پولش داره... وقتی با تمام زیرنظر داشتن ها، باز هم یه راه پیدا میکنه برای سوپرایز کردنت... وقتی کادوی تولدتو زودتر از موعدش میگیری ... وقتی خوشمزه ترین لازانیای دنیا رو شریک میشی... وقتی کسایی که فکرشو نمیکنی سالگرد ازدواجتو بهت تبریک میگن...وقتی دکتر میشی و براش کپسول تجویز میکنی... وقتی قراره ابان بهترین ماه سال باشه. 3+ امسال قرار است در شب تاسوعا زاده شویم :) از جشن خبری نیست. شاید کیک تولدم مثل پارسال اهدا شد به بازارچه ی خیریه ی غذای دانشگاه... شاید! 4+ این آدمایی که از هیچی ناراحت نمیشن... این آدمایی که همه ش میخندن به هرچیزی... اینایی که نمیگیرن دقیقا چی داری میگی بهشون... اینا به نظر من ساده لوح حساب میشن. اینا اصن تو یه دنیای دیگه سیر میکنن. 5+ اون شب میخواستم شکر کنم. بگم خدایا این روزا و شبا رو همیشه حفظ کن. این حس رو و این زندگی رو. بعد خواستم مثلا تاکید کنم. گفتم به خاطر من این روزا رو حفظ کن. بعد خودم خنده م گرفت حقیقتش. دقیقا از خودم پرسیدم "اونوقت به خاطر چیه تو؟!... به خاطر کسی که نیستیو توقع داشتم باشی؟! یا حداقل بمونی؟! برو دختر جان! برو وقت مارو نگیر... هرچقد پول بدی آش میخوری!" ... 5.5+ به نظرم ما خیلی شانس آوردیم که خدا طبق منطق و قوانین آدمسانان کار نمیکنه! یعنی بده بستون نیس زیاد کاراش. بده بستون به منظور وزنی منظورمه. اینکه دو تا کار خوب کردی، دو تا کار خوب در حقت میکنم. وگرنه همون شب فقط واسه اینکه بخواد حال منو بگیره ، یا تلافی کنه یا چمیدونم زهر چشم بگیره، یه بلایی سر روزا و زندگیم میاورد... (شایدم هم داره میاره. این روند نزولی شاید...) 6+ تو تئاتر مرسی دیوونه، یه جمله ی جالبی میگفت سعید خاکسار. گفت خدا تو سربالایی زندگی آدمو هل میده، تو سرازیری وایمیسته نگاهمون میکنه فقط. (یا مثلا هرهر میخنده بهمون؟!) 7+ "ناگهان" شا ه ین نج فی ، طوفان عارف + کل آلبوم امپراطور + هنوز یکی هست یاحا کاشانی (کلا این ماه سه بار رفتم تهران و برگشتم، 2 بار رفتم سمنان و برگشتم و قراره برم خونه و برگردم... حضور بیشتر در جاده یعنی همه ش آهنگ!) اتوبوس نوشت : این دختر پسرایی که تو سن 15 سالگی عروس دامادشون میکنن، ازدواجشون تحت فشار و اجبار خانواده بوده نهایتا... بچه دار شدنشون که دست خودشونه! طرف شما خودت بزرگ نشدی چرا بچه دار میشی که اینقدر لوس باشه؟! که نتونی جلوی لجبازی ش واستی؟! که ندونی چطوری ساکتش کنی و حتی تربیتش کنی؟! که بعد مجبور شی باهاش بد دهنی کنی؟! "ملینا دهنتو ببند!" و بچه فقط 2-3 سالش بود خب! و چقدر ازین بچه ها در اتوبوس میبینم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۲ ، ۱۴:۵۶
خانوم سین