~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیمین در پاریس» ثبت شده است

687 - پاریس

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ
ما دو دست در دست

همه جا خود را در خانه ی خویش می انگاریم

زیر درخت مهربان                             

زیر آسمان سیاه                              

زیر تمامی بام ها                              

کنار آتش                                        

در کوچه ی تهی در زلِّ آفتاب                

در چشمان مبهم جمعیت                     

کنار فرزانگان و دیوانگان                        

میان کودکان و بزرگسالان                     

عشق را نکته ی پوشیده ای نیست

ما آشکاری مطلقیم

عاشقان خود را در خانه ی ما می انگارند...

 

0+ تایتل از کازابلانکا ، شعر از پل آلوار (Paul Éluard) شاعر فرانسوی
     پ.ن.1. تو را به جای تمام کسانی که نشناخته ام دوست میدارم...

1+ انسان لعنتی به همه چیز زود عادت می کند. به هر تغییری هرچقدر هم ف**ینگ هیوج باشد. به از دست دادن آدم ها، به زندگی کنار آدم های دیگر، به لهجه ی عجیب مردم پراگ، به مترو های کثیف پاریس، به طعم شیرین گوشت برای نهار... 
       پ.ن.1. این قابلیت انسان ها در سازگاری با هر چیز، همون اندازه که امیدوار کننده ست ترسناکه. 

2+ پاریس همونطوری بود که انتظار داشتم. و شهر عشاق اسم واقعا برازنده ای برای پاریسه. انگار همه چیز، خیابون ها، کافه ها، هوا، زمین، درختا، ساختمون ها، چراغ ها، مردم، همه چیز و همه کس یه رنگ دیگه ست. شاید به خاطر پیش زمینه ی ذهنی باشه. شاید به خاطر فکر به کازابلانکا و یکشنبه ی غم انگیز باشه که همه چی طور دیگه به چشم میاد... ولی پاریس جاییه که اونجا عاشق میشی... عاشق میشی حتی اگه معشوقی نداشته باشی... اون حسه هست! متوجه میشین چی میگم؟! عشق هست. 


3+ کاخ ورسای فوق العاده بود.
      پ.ن.1. اونقدر زیبا و با شکوه بود که ذلم میخواست کاش من هم یک دوشس بودم با دامن پف پفی و موهای فر که یک بعد از ظهر بهاری با ندیمه ها کنار رودخونه قدم میزنیم و نرگس میچینیم...
       پ.ن.2. عکس بالا هم کاخ ورسای می باشد.

4+ فکر میکنم جزو معدود کسایی هستیم که پول میدیم میریم پاریس، صف طولانی موزه ی لوور رو تحمل میکنیم. هزینه میدیم برای بازدید از چند صد هزار متر مربع موزه. و اولویت اولمون دیدن آثار باستانی ای که از کشور خودمون برده شده. دنبال منشور کوروش و لوح حمورابی و سرستون های تخت جمشید... خیلی درد داشت. خیلی...

5+ کلیسای ساکره کر ... کنار مجسمه ها پر از شمع و مردمی که زانو زده بودن و دعا میخوندن. و خوشبختانه وقت مراسم مذهبیشون رسیدیم که راهبه ها با صدای فوق العاده ای دعاهای شعر مانند رو میخوندن و نمیدونین پیچیدن اون صدا تو سقف بلند کلیسا و بوی عود و شمع چه فضایی رو داشت... دلم میخواست دعا کنم. و خنده دار نیس اگه بگم همه ش تو دلم صلوات میفرستادم و آیت الکرسی میخوندم؟! خب زبون دعای ما این شکلیه دیگه... کلیسا هم خانه ی خداست. مث مسجد... :) 
       پ.ن.1. اتاق های اعتراف هم مدل جالبی بودن. ساعت های مخصوصی از روز برای اعتراف. اسلام به پرده پوشی اصرار داره. که حتی اگه کاری رو انجام میدی که اشتباهه، برای کسی نگو و بهش اعتراف نکن! و من این مدل رو بیشتر دوست دارم تا اینکه برای یک نفر تعریف کنم که چه کارایی کردم.

6+ پانتئون... درین مورد هیچ توضیحی نمیتونم بدم... یک سرداب قدیمی... مقبره ی هزاران آدم برجسته ی فرانسه ... از بین اسامی آشنا ژان ژاک روسو بود، پیر و ماری کوری، بریل (خط بریل ویژه ی نابینایان رو که میشناسین!؟)، و مقبره ای که انگار یک کتابخونه اونجا خوابیده بود. ویکتور هوگو، الکساندر دوما و امیل زولا... هر سه تا یک جا. و یک سنگ خیلی ساده... آدم دلش میگرفت. که اینها با این سابقه ی بزرگ و درخشان که تمام دنیا میشناسنشون، همین فقط؟! یک اتاق بین چند صد اتاق یک سرداب!؟ 
       پ.ن.1. به قول فرزانه چقد آدم خوشبخته که بعد مرگش، یک اسم حداقل ازش باقی بمونه. یک جایی، یک کاری کرده باشه که موندگار شه...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۰
خانوم سین