با وجود تمام هیجانات، امروز اصلا خوش نگذشت!
صبح کلاس شیمی آلی...پشت سرش ریاضی، بعد گرفتن گوشی از نوکیا سنتر (ویروسی شده بود بدفرم)، نهار (از ماهی متنفرم)،کلاس زبان و بعد پشت در موندن تو خوابگاه و از شدت بیکاری اومدن تو نت و دانلود و کلوب و یاهو!
همین!!! بیهوده ترین روز!
پ.ن.۱. جزء معدود کلاس زبانایی بود که با سر درد ازش اومدم بیرون! مردم خودشونو میکشن دانشجوشون سر کلاس حرف بزنه اونوقت... آخه تو کدوم کلاس زبانی در سطح دانشگاه فارسی حرف میزنن؟؟؟؟
پ.ن.۲. ...
پ.ن.۳. اگه بعضی نظرات احتیاج به جواب داشت همون پایینش میزنم!این یه دفتر خاطرات نیمه شخصیه! اصراری ندارم همه بخونن!
۸۷/۱۲/۰۷