~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
با وجود تمام هیجانات، امروز اصلا خوش نگذشت! صبح کلاس شیمی آلی...پشت سرش ریاضی، بعد گرفتن گوشی از نوکیا سنتر (ویروسی شده بود بدفرم)، نهار (از ماهی متنفرم)،کلاس زبان و بعد پشت در موندن تو خوابگاه و از شدت بیکاری اومدن تو نت و دانلود و کلوب و یاهو! همین!!! بیهوده ترین روز!   پ.ن.۱. جزء معدود کلاس زبانایی بود که با سر درد ازش اومدم بیرون! مردم خودشونو میکشن دانشجوشون سر کلاس حرف بزنه اونوقت... آخه تو کدوم  کلاس زبانی در سطح دانشگاه فارسی حرف میزنن؟؟؟؟ پ.ن.۲. ... پ.ن.۳. اگه بعضی نظرات احتیاج به جواب داشت همون پایینش میزنم!این یه دفتر خاطرات نیمه شخصیه! اصراری ندارم همه بخونن!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۱۲/۰۷
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی