~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

در ادامه پست 47

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ب.ظ

فیلم گتسبی بزرگ را ببینید...

ما دیدیم. 

و از آن روز همواره داریم میبینیم... :) 


پ.ن.1. معمولا فیلم ها به خوبی کتاب نیستن. گتسبی بزرگ استثناست... 

پ.ن.2. گتسبی به "نور سبز" ایمان داشت، به آینده‌ی لذتناکی که سال به سال از پس ما می‌گذرد. اگر این‌بار از چنگ ما گریخت چه باک - فردا تندتر خواهیم دوید، و دست‌هایمان را به دوردست‌ها درازتر خواهیم کرد... و سرانجام یک بامداد خوش - در قایق‌هایمان بر خلاف جریان آب پارو می‌زنیم، و پیوسته به سمت گذشته رانده می‌شویم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۰
خانوم سین

48- فیلمانه

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ب.ظ


     1. هستی با ذوق گفت :" داشتم اینستا چک میکردم. یک عکس دیدم گفتم اِ سیمین!!! بعد که عکسو باز کردم دیدم شهرزاده..." ... اندر احوالات شباهت با شهرزاد موارد زیادی منتقل شده. جالبه که بدون هیچ شباهتی در جزئیات چشم، بینی، فک و دهان، فرم صورت، پیشونی ولی یک شباهت کلی که هر کسی اینو میگه. باید کشف کنیم که چیه که بعضیا رو یاد بعضی دیگه میندازه بدون اینکه چهره شون حتی 50% هم شبیه هم باشه... 

     2.هفته پیش، بعد از مدت ها انتظار، وقتی زودتر از همه خبر زنده شدن جان اسنو رو میذاری اینستا و به مبهوت شدگان و غافلگیرشدگان میخندی، این هفته همون بلا سر تو میاد :) و یک نفر، عکس که هیچ، یک فیلم از قسمت سوم رو میذاره و تا میای ردش کنی، کاملا متوجه میشی که این قسمت چی در انتظارته :)) پس بچشید آنچه اندوخته اید...

     3. فیلم The Choice محصول 2016 و فیلم The Danish Girl  محصول 2015. دو تا فیلم با داستان مختلف اما هردوتا راجع به "تصمیم گرفتن..." راجع به اینکه یهو بیخیال تمام زنجیرها و قوانین و روابط و هنجارها و آدم ها بشی... و اونی بشی که میخوای... با کسی باشی که میخوای... طوری زندگی کنی که میخوای. و بله... با هزینه های خیلی سنگین.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۱۰
خانوم سین

47- گتسبی بزرگ

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ق.ظ

در سالهایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد ... وی گفت :" هروقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا همه ی مردم مزایای تورو نداشتن."


پ.ن.1. از کتاب «گتسبی بزرگ» نوشته اسکات فیتزجرالد - یک کتاب خوب یا باید به زبان خود نویسنده خونده شه، یا با ترجمه یک مترجمی که میتونی شخصا باهاش ارتباط برقرار کنی. متاسفانه من نتونستم با نسخه کریم امامی ارتباط برقرار کنم. 

پ.ن.2. « نزدیک پنج سال! حتی در آن بعدازظهر یقینا لحظه هایی وجود داشت که در آن، دیزی واقعی، به پای دیزی رویاهای گتسبی نمی رسید؛ نه به خاطر عیب های خودش بلکه به علت جوشش حیاتی توهم غول آسایی که گتسبی در ذهن خود ساخته بود.... از حد دیزی بزرگتر شده بود، از حد همه چیز گذشته بود. گتسبی خودش را با شور آفرینندگی در آن غرق کرده بود و پیوسته به آن افزوده و هر پر رنگینی را باد برایش آورده بود، به آن چسبانده بود.  هیچ آتش یا طراوتی قادر نیست با آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار می کند برابری کند. »

پ.ن.3. برداشت خاصی ازین کتاب نداشتم. شاید به خاطر همون عدم ارتباط با زبان مترجم باشه. فیلمش رو گذاشتم برای دانلود. شاید نکته ی بیشتری از چیزی که خوندم رو بهم بده.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۵۲
خانوم سین

46- زنجیر پی زنجیر...

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ب.ظ

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر...



پ.ن.1. طبق ابیات بالا که مولانا میفرماید، واسه هر چیزی دو دوتا چهارتا نکنید. گاهی اوقات باید کلا "در جریان" باشی فقط. 

پ.ن.2. به جای آدمها عاشق کتاب ها بشین. کتاب ها همه شون سر تا ته یک کرباس نیستن. هر موفع هم خسته شدین میتونین عشقتونو عوض کنین بدون عذاب وجدان. کتاب ها هم ناراحت نمیشن. :)

+ به نمایشگاه کتاب امسال تهران نمیرسیم. البته تا تهران رفتن و برگشتن خودش مستلزم هزینه زیادیه و البته با تشکر از انتشاراتی که کتابهاشون رو به صورت جزئی و با سفارش تلفنی ارسال میکنن. البته قدم زدن بین راهروها و اون همه کتاب و غرفه لذتش فوق العاده ست. کتاب خوب داشتید معرفی کنین. البته با ذکر مترجم. 

++ یک مترجم خوب میتونه یک کتاب رو عالی معرفی کنه و طبیعتا برعکس. «گتسبی بزرگ» با ترجمه ای که دارم رو نتونستم حتی تا نصفه ش بخونم. هیچ انگیزه ای ندارم بدونم که «خب بقیه ش میشه؟!»

پ.ن.3. اردی بهشت... :)


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۹
خانوم سین