بگذار بر آینه بخندم
چون تو را دید شکست از حسرت
و تو در هر پاره ی آن باز شدی...
که نه یک بار...
که صد بار شدی...
پ.ن.۱. حالم خوبه و خوب نیست... سرم درد میکنه و نمیکنه... احساس ضعف دارم و ندارم... خسته م و خوابم میاد و نمیخوابم... خوشحالم و حالم از همه چی بهم میخوره...دلم یه سرگرمی میخواد و دلم هیچی نمیخواد...شب خوبی خواهد بود و نیست!
پ.ن.۲. کارنامه ها فردا میاد... تمام امید ها و ارزوها برای معدل الف به باد رفت و اگه کسی مثل اون نبود که معدل ۱۹ لیسانسشو بهم یادآوری کنه؛ شاید اصلا برام مهم نبود... ولی چیزی که رفت تو ذهنت دیگه بیرون نمیاد... اندیشه ی جنگیدن و نمره ی برتر داشتن وقتی ۱۲ سال تو ذهنت تکرار شه هیچوقت گرفتن نمره ی متوسط راضیت نمیکنه!و تو میخوای... میتونی... اما... اینجاشه که اشکال داره!
پ.ن.۳. دقیقا وقتی دنبال یه چیزی هستی مودتو عوض کنه همه چی بسته میشه... مسنجر، کلوب...
پ.ن.۴. میشه برام قصه بگی؟ گریه دارم... از سر شب که بنر بزرگ امامو دیدم جلوی امین اسلامی... از دیشب که عکس "مهدی" رو دیدم که چه راحت مرد... از دیروز و ازپریشب که حرفای یک نفر بدجور شکوند... خب مگه یه آدم شاد نمیتونه گریه کنه؟ اینم میشه غرور؟
۸۸/۱۱/۲۰