یک روز کاملا باحال داشتیم... از اون روزایی که واسه یه لحظه استراحت میمیری!
از صبح اماده شدیم واسه مهمونای طرف مامان که نهار قرار بود بیان...
بعد مهمونای متفرقه و شب مهمونی عظیم خانواده ی بابایی...
الان هم پایین بحث طولانی مدت در مورد موضوعات همیشگی ه... دخترای زیادی هستن که باید بشنون هنوز... همه مثل من اشباع از این حرفا نیستن!
پ.ن.1. یک مساله کوچک اتفاق می افتد که عواقب بزرگی خواهد داشت. باید در کارها اندیشه کرد
و حساب دقیق هر چیزی را داشت تا دچار ضرر و زیان نشد. سهل انگاری خطرناک است.
۸۹/۰۱/۰۴