زندگی باور میخواد
آن هم از جنس امید،
که اگر سختی راه
به تو یک سیلی زد؛
یک ندای قلبی به تو گوید که:
خدا هست هنوز...
پ.ن.۱. برای کشتن یک پرنده نیازی به شکستن بال هایش نیست...پرهایش را که بچینی ، خاطرات پرواز روزی صد بار آن را خواهد کشت . . .
پ.ن.۲. تموم ۲ ساعت اول کلاس رو چرت زدم و نیم ساعتشو کاملا خواب بودم!آقای حداد کلی بهم خندید... بعدشم گفت منو میبره آزمایش ببینه دوز موادی که زدم چند بوده که چشمام باز نمیشه!
پ.ن.۳. مشاورات تموم شد... و شادی و سحر و مریم و پری هم... خوش گذشت!
پ.ن.۴. متنفرم از کسایی که حرمت حضور یک کودک رو نگه نمیدارن! و چقدر نفرت انگیزه نگاهشون زیر چشمای پرسش گر و معصوم یک کودک!
پ.ن.۵. "دا" رو حتی نمیتونم شروع کنم! یادش بخیر تابستونایی که روزی یک رمان تموم میکردم...
۸۹/۰۵/۱۸