~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
لیلی میدانست مجنون نیامدنی ست! اما ماند... چشم به راه و منتظر. هزار سال. لیلی راه ها را آذین بست و دلش را چراغانی کرد. مجنون نیامد. مجنون نیامدنی ست! خدا از پس هزار سال لیلی را مینگریست. چراغانی دلش را. چشم به راهی اش را! خدا به مجنون میگفت نرود... مجنون حرف خدارا گوش می کرد. خدا ثانیه ها را میشمرد... صبوری لیلی را. عشق درخت بود. ریشه میخواست... صبوری لیلی ریشه اش شد. خدا درخت ریشه دار را آب داد. *** درخت بزرگ شد. هزار شاخه، هزاران برگ، ستبر و تنومند. سایه اش خنکی زمین شد، مردم خنکی اش را فهمیدند، مردم زیر سایه درخت لیلی بالیدند.   لیلی چشم به راه است. درخت لیلی ریشه میکند. خدا درخت ریشه دار را آب میدهد. مجنون نمی آید... مجنون هرگز نمی آید. زیرا که مجنون نیامدنی ست. زیرا که درخت ریشه میخواهد.        پ.ن.۱.  "لیلی نام تمام دختران زمین است" اثر زیبای عرفان نظر آهاری پ.ن.۲. از "بلک لیست" خوشم میاد! کارمو خیلی راحت کرد... حداقل از مزاحمات خنک نصفه شبی خبری نیست! پ.ن.۳. وسائلمو کامل جمع کردم... دو تا چمدون پر -در حدی که باید میشستم روش تا زیپشو ببندم-... یه سبد تغذیه... یه ساک بزرگ کیف و کفش و جزوه ی صحافی شده... واقعا خدارو شکر بابا اینا میان... تا قبل امروز عصر که واسه مامان خاطراتو میگفتم نفهمیده بودم چقدر دلم واسه دانشگاه تنگ شده! مخصوصا با مسائلی که پیش اومد... پ.ن.۴. ترم جدید شروع شد... با ۱۷ واحد تخصصی! وقتی فکرشو میکنم میبینم آدم واسه سال سوم دانشگاه بودن لازم نیست زیاد بزرگ یا خاص باشه! همون احساسی که وقتی ۱۸ سالم شد پیدا کردم... فک میکردم ۱۸ سالگی یعنی نهایت بلوغ و فکر! و فک کنم بیشترین اشتباهات زندگیمو تو همون دوران انجام دادم ... - و فک کنم هنوزم از اون دوران خارج نشدم - پ.ن.۵. رسما راننده به حساب میام! خدایا! به افسران ما هماهنگی عطا بفرما که یکی آدمو به خاطر دنده ۳ بودن تو تقاطع رد نکنه و بعدی نگه این تقاطع حساب نمیشه! پ.ن.۶. در رابطه با دیگران خوش برخورد و مهربان هستی اما در رابطه با دوستان سخت گیر و خشن می شوی علت این نوع برخورد را باید فهمید و رفتار خود را عوض کرد چون دوستان تکیه گاه تو هستند.    ===> بذار برم دانشگاه! یه فکری هم به حال اعتمادات از دست رفته میکنم! پ.ن.۷.  از همه ی دوستانی که مدتهاست نیومدم بلاگشون (از یه هفته پیش تا به امروز) معذرت میخوام! جبران میکنم! پ.ن.۸. اولین پست ترم ۵!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۲۸
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی