از خواب رسیده بودم
دهانم را بو کرد
سیب می شنید
...
0+ آبا عابدین
1+ اولین پست بعد از تغییراتی که بلاگفا تحمیل کرد. و 2 سال نوشته ها رو حذف کرد ... شماره ها رو یادم نیس. پس از اول شماره می زنیم.
2+ بعد از کنسل شدن کلاس زبان فرانسه و انصراف از کلاس زبان انگلیسی، و بعد مشاهده ی هزینه ی بالای کلاس ویولن و دف، به این ضرب المثل بزرگ رسیدم. می فرمایند که : کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. پس شروع کردم به خوندن فرانسه. خودم. تک و تنها. و تا الان بنا به تشخیص سایت 20 درصد در زبان فرانسه "روان" -فلووِنت خودمون- می باشم.
2.1 + تو پستای قبلیم که پاک شد گفته بودم چقدر دوست دارم زبان فرانسه رو، عطر فرانسه رو، هنر فرانسه رو، تاریخ فرانسه رو ... همه چیز جز قهوه ی فرانسه رو.
3+ رفتم اداره ی کاریابی... برای خیلیا تعریف کردم که چطور به من سمت "منشی" یک شرکت پیشنهاد شد. و چقدر به من برخورد. که به خاطر "موقعیت های شغلی پیشنهاد شده" و عدم قبول اون پیشنهادات توسط من، به من گواهی عدم کاریابی داده نمیشه. و خب حالا که چی؟! انگار پیشنهادات تحصیلی خارج از کشور من معطل آزادسازی مدرکم هستن...
3.1+ اعتراف کردن سخته. اما گاهی فک میکنم شاید دلیل اینکه من نمیخوام از فائزه صحبت کنم یا بشنوم، اینه که اون چند قدم جلوتر به چیزایی رسیده که من دارم الان به سمتشون حرکت میکنم. اون از 10 سال پیش فرانسه میدونست، و انگلیسی راحت صحبت میکرد، و الان لندن مشغول تحصیله... شاید یه روز به بررسی فاصله ای که بین من و اون افتاده پرداختیم... که چقدر محیط نقش داره در سرنوشت دو نفر که اهداف یکسان داشتند...