پ.ن.1. کارهای ارگان به خوبی پیش میره. البته بماند که یک سری مدارک فوق محرمانه رو کپی کردیم و ارسال کردیم واسه مقام بالاتر در استان کهه احتمالا اونا هم کپی کنن و بفرستن برای مقام دابل_بالا تر برای کشوری. اما خب به طور کلی اوضاع عادیه.
طبق قانون "8 ساعت کار مداوم و انجام ندادن حتی یک کار مفید" مشغول خوندن یکی از کتاب های کتابخونه اتاق بودم به اسم "یک دختر خوب از این کارها نمیکند".
محموعا 98 مورد کار اشتباه که ما جنس های لطیف در محل کار و در ارتباط با دیگران انجام میدیم، و بعد میگیم چرا با ما مثل خودشون برخورد نمیکنن!
و صادقانه بگم که من 10 مورد از 98 مورد رو خوندم و تمام 10 مورد در من وجود داشت!!!
مثلا نوشته بود اتاق کارتون رو شبیه اتاق نشیمن نکنین... این ینی من باید گلدون، استیکر_نوت های رنگی، پونز ها و گیره های رنگی رو از روی میز کارم بردارم...
یا نوشته بود تو محل کار خوراکی نیارید و پخش نکنین اینطوری شما همچنان نقش "زن بودن" رو ایفا میکنین... این ینی نو_مور_کاپ کیک و شکلات و بیسکوئیت واسه وقت چایی و پاستیل تعطیل.
یا خیلی موارد دیگه که شاید واسه ما خیلی عادی باشه، اما به شدت "زنونه" ست. و برای اینکه بخوای توی محیط کار یک کارمند باشی باید کم تر "زن" باشی.
پ.ن.1. هوا خیلی نوسان داره. تمام درز پنجره هارو میبندم. هوا اونقد گرم میشه که پلمپ ها باز میشه، و دوباره اونقدر سرد میشه که باز باید عملیات هواگیری انجام شه. ماه مهر جالبی بود...
پ.ن.2. حس محرم دارین آیا؟! چرا انگار دیگه حال و هواش نیس؟! (البته اگه تلویزیون نبینین!!)
پ.ن.3. عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی تموم شد. داستان یک روستای بسیار بدبخت و مفلوک و بیچاره به اسم بَِیَل. با چند تا فصل که هر کدوم بدبخت تر از قبلی.... داستان "گاو" رو حتمن از دبیرستان یادتونه. یک مش حسن بود که گاو شد... مشت نمونه خروار.
پ.ن.4. در پخت کاپ کیک به مراحل متعالی دارم میرسم. تعیین غلظت مناسب برای انواع تزئین ها، استفاده از شیر طعم دار برای نرم و خوشمزه شدنش، و استفاده از تکنیک تزئین خامه قهوه در کاپ کیک!! :))