از دوران راهنمایی شروع کردیم به هری پاتر خوندن...
و بعد از تموم شدن کتابهاش، دوره های ختم هری پاتر میگرفتیم :)
و خب تو اون سن، زندگی کردن با شخصیت های کتاب و بعدتر کاراکترهایی که اون شخصیتها رو عینیت دادن، طبیعی بود.
و البته اعتراف میکنم که من ختم هری پاتر رو همچنان دارم ادامه میدم. برای شب هایی که دلم سرگرمی میخواد هری پاتر جزو گزینه هاییه که از خوندن کتابش و دیدن فیلم هاش خسته نمیشم.
و الن ریکمن از خصیت هایی بود که همیشه باید براش سوگواری میکردی...
تو هری پاتر... وقتی بعد 12 سال خوندن کتابها، تو فصلای آخر، وقت مرگش، متوجه میشی راجع بهش اشتباه فک میکردی...
تو Promise ... وقتی آخر فیلم، وقت مرگش، متوجه میشی راجع بهش اشتباه فک میکردی...
و الان... وقتی آخر نمیدونم هرچیزی که الان هستیم، وقت مرگش، متوجه میشی که گاهی نبودن کسی که هیچوقت هیچ ارتباطی باهاش نداشتی، میتونه باعث بشه دلتنگش بشی... عجیبه. اما ممکن شد!!!