همچون ققنوسم من
که از مرگ خود زندگی باز می یابد
و از خاکستر خود می زاید
بکُش... بکُش... بکُش مرا
که من از آن نخواهم مرد...
پ.ن.1.
- این واسه شماست خانوم.
من : سیما این که خیلی قدیمی و باارزشه...
- خیلی قدمت داره خانوم. واسه پدربزرگم بوده. رسیده به مامانم. و الان هم مال منه. اما میخوام کادو بدم به شما. تولدتون مبارک.
من: سیما این خیلی برای من ارزش داره. مرسی. من اینو میخونم. اما نمیتونم قبولش کنم. این برای خانواده ت باید خیلی مهم باشه.
- واسه شماست خانوم.
پ.ن.2. یک نسخه ی خیلی قدیمی از شفیعی کدکنی که سه نسل اونو خوندن. برگه هاش زرده و حتی ورق می زنم می ترسم بشکنه. و نکته ی خوبش اینه که تمام این نسل ها در کنار خوندن این کتاب، خودشون در حاشیه ش شعرای متفرقه نوشتن.
پ.ن.3. بچه ها نقاشی کشیدن. با خودکار رنگی و کاغذ کارت تبریک درست کردن. کادو آوردن. تو سالن ورزشی تولد تولد خوندن. :)
پ.ن.4.
دلم تنگ شد من
ادامه بده :)