~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
فردا شاید واسه آخرین بار رفتم کتابخونه وکیلی... از رمانای خارجی به خاطر سبک بودن و ارزش ندادن خوشم نیومد... ارزش ندادن به خانواده،همسر،دختر،همکار... رمانای ایرانی هم که مثل قارچ رشد میکنن! دخترای خوشگل و مهربون و نجیب با پسرای خوشتیپ و خوش هیکل و احتمالا خارج رفته... نمیگم ناامیدم! چون کتاب خوب هم گاهی اوقات اومده زیر دستم...   پ.ن.۱. sms های یه نفر آشنا و ۹۹٪فامیل،بد جور کنجکاوم کرده! آخه چیزایی میگه که خیلی برام عجیبه!راستش چیزایی میگه که اگه ببینمش... پ.ن.۲. آشا برگشت خونه! اونم با چه وضعی...ستایش جون حموم ادکلن گرفتتش! رو دست و پاهاشم با خودکار امضا کرده! پ.ن.۳. خدایا ممنون که افطارو برامون گذاشتی... وگرنه...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۶/۱۸
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی