امشب افطاری مهمون بابابزرگ بودیم! خیلی خوش گذشت...
خودمو که گول نمیزنم! نمیگم از دوریشون افسردگی میگیرم (بر خلاف خیلیا) اما دلم واسه جمع صمیمانه مون تنگ میشه!
هنوز خریدام ادامه داره...
پ.ن.۱. قول میدم انجامش بدم! فقط ۸ روز دیر شده! خودت کمکم کن!
پ.ن.۲. رفتم کتابخونه! با سخنرانی عظیمی از آقای اکبر آبادی حول top شدن تو معدل!
پ.ن.3. روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم!!
۸۷/۰۶/۱۹