برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شبها بر کف اتاق میخوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،... چه کسی...؟! چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟
امشب افطاری مهمون بابابزرگ بودیم! خیلی خوش گذشت...
خودمو که گول نمیزنم! نمیگم از دوریشون افسردگی میگیرم (بر خلاف خیلیا) اما دلم واسه جمع صمیمانه مون تنگ میشه!
هنوز خریدام ادامه داره...
پ.ن.۱. قول میدم انجامش بدم! فقط ۸ روز دیر شده! خودت کمکم کن!
پ.ن.۲. رفتم کتابخونه! با سخنرانی عظیمی از آقای اکبر آبادی حول top شدن تو معدل!
پ.ن.3. روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم!!
فردا شاید واسه آخرین بار رفتم کتابخونه وکیلی...
از رمانای خارجی به خاطر سبک بودن و ارزش ندادن خوشم نیومد... ارزش ندادن به خانواده،همسر،دختر،همکار...
رمانای ایرانی هم که مثل قارچ رشد میکنن! دخترای خوشگل و مهربون و نجیب با پسرای خوشتیپ و خوش هیکل و احتمالا خارج رفته...
نمیگم ناامیدم! چون کتاب خوب هم گاهی اوقات اومده زیر دستم...
پ.ن.۱. sms های یه نفر آشنا و ۹۹٪فامیل،بد جور کنجکاوم کرده! آخه چیزایی میگه که خیلی برام عجیبه!راستش چیزایی میگه که اگه ببینمش...
پ.ن.۲. آشا برگشت خونه! اونم با چه وضعی...ستایش جون حموم ادکلن گرفتتش! رو دست و پاهاشم با خودکار امضا کرده!
پ.ن.۳. خدایا ممنون که افطارو برامون گذاشتی... وگرنه...
به شدت تشنمه! گرسنه مم هست!
بیسکوییتو و آبمیوه ها واسم چشمک میزنن!
دلم شکلات کاکائویی خالص میخواد...
یا شاید یه لیوان بزرگ ایس پک ... بستنی هم بد نیست...
پ.ن.۱. ستایش دیشب آشا رو خفه کرد! لب و دماغشو با مدادای آرایشی سیاه کرد بعدم هی بهش گفت: نینی ببخشید! نی نی ببخشید!
پ.ن.۲. از کاری که قولشو بهت داده بودم عقبم! باید جبران بشه!
دلم برای همشون تنگ میشه...
واسه مونا، فرزانه، ندا، مهسا، فائزه و شادی...
داشتم فکر میکردم که چه جوری یکیو پیدا کنم که جانشین ۷ سال بودن با اونا بشه؟
هیچ وقت فراموششون نمیکنم! شده با یه پیامک...
آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد...... نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی........عاشق آنکه تو را می خواهد.......و به لبخند تو از خویش رها می گردد......... و ترا دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد
پ.ن.۱. هنوز نمیخوام برم! اینو همینجوری گذاشتم! آخه الان وبلاگ شادی بودم!
خداجونم! ممنون!
زیست سلولی مولکولی... دانشگاه سراسری بابلسر
پ.ن.۱. راه ارتباطی به بابلسر نداریم! به عنوان دانشجوی جامعه فکر درسم باشم یا رفت و آمدم؟
پ.ن.۲. به مونا و ندا به خاطر نتایج خوبشون تبریک میگم! پزشکی مشهد و پزشکی گرگان
پ.ن.۳. واسه همه ی دوستام که موندن سال دیگه پزشکی بخونن هم دعا میکنم!
رمضان ماه سجاده های سبز
ماه دستان نوازش آسمان
ماه پنجره های گشوده ی رو به ملکوت
ماه عروج بر بلندای معنویت و خلوص
بر شما یاران روزه دار تهنیت باد...
(با تشکر از ساجده)
پ.ن.۱. کاش ماه میدونست از بین این همه ستاره و سیاره فقط یکیش مشتری ست...
پ.ن.۲. خودتو حفظ کن دختر... بزرگترته! احترامشو نگه دار...