~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۸۷ ثبت شده است

[عنوان ندارد]

چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۸۷، ۰۸:۲۵ ق.ظ
اومدم خونه! تا یکشنبه هستم! در دسترس! هنوز ۶ ساعت نشده بود از هم جدا شدیم که تک زدنا شروع شد! هیشکی باور نمیکنه ما فقط ۱ ماهه که با همیم!   پ.ن.۱. مهمونی ۵ شنبه کنسل شد! پ.ن.۲. با بکس تو کانون قرار گذاشتم! میشمرم تا ساعت ۳/۳۰، ۵ شنبه بشه برم دیدنشون! پ.ن.۳. آخیش... کامپیوتر شخصی!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۷ ، ۰۸:۲۵
خانوم سین