~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

566- غم دل نگفته بهتر... همه کس جگر ندارد

چهارشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ
پ.ن.1. پناه میبرم به خدا... از شر فراموشی بعد از آگاهی پ.ن.2. در وبلاگمان ثبت نکردیم روحانی رئیس جمهور شد؟! خب رئیس جمهور شد. پ.ن.3. یکی از معایب اینکه شب ها تا ساعت 3 بیدار باشی و به زور سعی کنی بخوابی اینه که فکرت به هرجایی میره... به اینکه چرا با اینکه آیه الکرسی خوندی اما بازم اتفاق ناگوار افتاد؟! یا چرا مثلا دو سه شب پیش خواب دیدم قسمت خط پیشونی و موهام کورک های خیلی بزرگی زده که حتی صبح بازم فک میکردم هستن و این یعنی نشونه ی چی مثلا؟! یا یادآوری چی!؟ بعد میشینی تمام اتفاقات این چند روزو کنار هم میذاری که یه دلیل درست کنی برای حس ترس. یا مثلا بدبختی! یا مثلا عجز.  پ.ن.4. یکی از کارهای این روزام این شده که حساب کنم اگه همین الان خدا میخواست حسابمو برسه میتونست چی کار کنه؟! شاید یکی از دلیلایی که شب ها سخت میخوابم همینه... که مثلا همین الان اگه بخواد میشه کسی رو ازت بگیره ، یا چیزی رو که خیلی دوست داری. یا خودتو حتی... یا ازونا بدتر خودشو... (اگه تا الان اینکارو نکرده باشه)... توصیه میکنم بهش فک نکنین. ترسش در حد مرگ وحشتناکه. پ.ن.5. تابستون بس شلوغیست. کلی کار. درسی و خانوادگی...  پ.ن.6. "قدر" از عین.صاد + 11 دقیقه از پائولو کوئیلو : تضاد جالبی دارن. یه کتاب تفسیر و یک کتاب در مورد یک زن روسپی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۲ ، ۱۵:۰۰
خانوم سین