~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
 

قبل نوشت: نمیدونم چرا...

اما امشب میخوام فقط قیصر بنویسم...

نمیدونم چرا!؟

 

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها...

                         مثل همیشه آخر حرفم
                               و حرف آخرم را
                            با بغض می خورم
                                  عمری است
                         لبخند های لاغر خود را 
                          در دل ذخیره می کنم :
                           باشد برای روز مبادا !


اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
  آن روز هر چه باشد 
  روزی شبیه دیروز
  روزی شبیه فردا
  روزی درست مثل همین روزهای ماست


اما کسی چه می داند ؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد !

* * *

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها...

هر روز بی تو
روز مبادا است !

 

پ.ن.۱. شاید امروز نیز روز مبادا باشد!

پ.ن.۲. شایدامروز نیز روز مبادا باشد !

پ.ن.۳. چرا آخه یهو قیصر؟ خودمم موندم... شاید از مشاعره امشب خونه ی عمه شروع شد؟ یا شاید از هیچی... این روزا خیلی چیزا از هیچی میاد تو سرم...

پ.ن.۴. به فال اصلا اصلا اعتقاد ندارم! (حالا دروغ نشه یه ذره برام مهمه) اما طالع کلوب گفت که یکیو میبینم واسه اولین بار که خیلی مهمه... 

حالا بیخیال این شدم... ولی چرا امشب تو یه جمع باید یه مجله ی تبلیغاتی بید دستمون که از قضا توش یه فال باشه و تو متولدین ابانش خبر از پیدا شدن یه شخص جدید بده! 

پ.ن.۵. مانتو مصادره شد... موقعی خریدمش اینجوری برخورد نشد! بعد ۲ سال چقدر نگاه مردم متفاوت میشه... نگاه مردم خیابون که گاهی اونقدر وحشی و درنده ست که ... و گاهی اونقدر شماتت بار (اینو دیگه نمیدونم واسه چی؟!)... و شاید ذهن من اونقدر درگیر که نگاه های مردم رو حلاجی میکنم...

پ.ن.۶. و ان یکاد الذین کفروا...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۰/۲۰
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی