برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شبها بر کف اتاق میخوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،... چه کسی...؟! چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟
از ماکارونی متنفرم...
از چشم و هم چشمی هم همینطور...
پ.ن.۱. کادوشو خریدم! فردا بهش میدم! تو جشن تولدش!
پ.ن.۲. نمیخوام باهاشون رابطه داشته باشم! اقرار میکنم... دوستای خوبی برام نیستن!پ.ن.۳.چقدر روزا الکی میگذره!