~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
بارون میاد به شدت! خیس آب شدیم! ولی نمیشد از "چهارشنبه بازار" و "بستنی قیفی" گذشت! فیزیک ۲ ارائه شد! ۳ واحد! تعداد واحدا شد ۲۲ تا! کیه بتونه پاس کنه! کلاسا هنوز تشکیل نشده! به شدت به من و الهه خوش میگذره! روز اول، نهار کباب کوبیده با نون در مجاورت میدون گل! روز دوم، ۲ تا رمان... روزای بعدی، سینما -چهارچنگولی-، یوزارسیف، جومونگ، دانشگاه، خیابون!صبحا تا ساعت ۱۲ میخوابیم... نهار و صبحونه رو با هم میخوریم... بعد از ظهر هم مجله و حل جدول و گاهی آشپزی و سبزی پاک کنی!   پ.ن.۱. فکر کنم دوباره گند زدم! آخه فکر کردم شاید بهتر باشه هر شب با هم حرف بزنیم! پ.ن.۲. دلم خیلی واسه بکس تنگ شده بود! همون روز اول اکثرشونو دیدم! پ.ن.۳. کلی تو بوفه خندیدیم! آقای ب.خ. چی با خودش فکر کرده؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۱۱/۲۳
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی