~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
بارون یکریز... آتیش داغ... کنار آب... رقص دور آتیش با آهنگ محلی... پریدن از صف آتیشا به امید گرفتن سرخی... عاشق این رسمام! خدایا ممنون!    پ.ن.۱. از صبح خونه تکونی داشتیم! آخه یه دختر خونه ی باباش چقدر باید کار کنه مگه؟ پ.ن.۲. امشب "عروس بینون" دعوت بودیم! مدل جدیده دیگه! پسرو داماد میکنن بعد میگن "ساعت ۵ الی ۶ بیاین با عروسمون آشنا شین!" عجب عروسی بود! همسن من! پ.ن.۳. هیچ چهارشنبه سوری مثل اون سالی نیست که باغ آقای جلیلی بودیم! یا عید ۲ سال پیش کنار "آب حمید آباد"!(!) پ.ن.۴. و ان یکاد الذین... پ.ن.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۱۲/۲۷
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی