~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
دیشب عالی بود... بر مبنای اعتراضات وسیع و گسترده ی من در باب گسترش ارتباطات خانوادگی و جدا شدن از مرز عمه و عمو، با یک حرکت پیروزمندانه به همراه دختر دایی بابا به خونه ی دختر اون یکی داییش رفتیم! خییییییییییییییییییییییییییییلی حال داد... ۳ ساعت علاف نشستیم و حرف زدیم از استقلال و پرسپولیس و نمره ی عینک چشمامون و موزیک ویدئو ی جدید افشین و رتبه ی کنکوری های آشنا  و دقیقا نیم ساعت آخر که به همه ی اون ۳ ساعت ارزید... آقای ا و ابراهیم و حسین و محسن و سعید و سامان  ریختن وسط و کلی رقصیدن... فاطمه و فاطمه هم دخترای خوبی بودند... میشه به عنوان دوست روشون حساب کرد!   پ.ن.۱. من یه داداش بزرگ میخوااااام!پ.ن.۲. "سراومد زمستون" از شاهکار بینش پژوه... پ.ن.۳. خوشحااالیم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۵/۱۸
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی