دیشب سینما بودیم. "پسر تهرانی"
با جمع بودن به دیدن فیلمش می ارزید... حداقل خندیدیم و تا یه ساعت بعدش مسخره کردیم!
ساعت ۱۱:۳۰ شب بود و خیابونا شلوغ...
پ.ن.۱. فردا افطاری داریم... کل طبقه ی بالا پای من ه! خب خسته میشم دیگه! کار که مال دخترا نیست!
پ.ن.۲. کوله پشتی صورتی با عکس سوسانو... نازه مگه نه؟
پ.ن.۳. عسل مسل (بیتا) امشب اینجا بود... با تلاش فراوان بیدارش کردم... خیلی میخوابه! البته تا آخرش که رفتن کلی گریه کرد!
۸۸/۰۶/۲۵