~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
عالییییییییی بود... ساعت ۵ و نیم... غروب آفتاب و اذان مغرب... یک جمع دوستانه و صمیمی... کیک باب اسفنجی و ساندویچ دست ساز... کادو های خوشگل و دوستام که همه جمع بودن... ۱۹ تا شمع رنگارنگ و کوچولو که همه شون با هم خاموش شدن و این یعنی به آرزویی که کردم میرسم... و این یعنی ۱۹ سال تموم شد و فقط یک سال از دهه ی دوم زندگیم مونده... و این یعنی من +۱۸ هستم و این یعنی شروع یک زندگی مستقل تر... این یعنی "سیمین خانوم" بزرگ شدی... یعنی یه کاری کن همه بفهمن که دیگه ۱۸ سالت نیست... که یه سال اضافه تر شده (حتی اگه به فاصله ی یک روز)   پ.ن.۱. برات آرزوی موفقیت دارم... هر جا که هستی... هیچ وقت تسلیم نشو و همیشه پاک بمون... پ.ن.۲. من چقدر خوشبختم... همه چیز آرومه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۲۱
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی