~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
ق.ن.۱.اگر کسى یک نفر را بکشد قاتل است،  میلیونها را بکشد فاتح است و همه را بکشد خداست                                        ژان روستان   خب میشه گفت همه چیز خوبه... قربان تا غدیر قراره که به هم وصل شه تا بچه ها برن ماماناشونو ببینن! و من هم برم که بابایی منو ببینه چون دلش خیلی تنگ میشده باشد (!) دانشگاه عالیه مخصوصا حالا که من ۱۹ سال و ۳ روز کامل از سنم میگذره و همه چیز یه رنگ دیگه ست... کلاس زبان خوبه... عملیات برای گرفتن قورباغه و مار ادامه داره... هنوز میمونم واسه نهار چی بخورم (!)... کلاس ویولن هم خوبه (با کمک کارگرای بلوک ۷ یه سمفونی میسازیم شنیدنی...)       پ.ن.۱. چندتا حس مختلف بوجود اومد... اول اینکه از "ح" متنفرم... بعد دیدم ربطی به اون نداره... پس از "الف" هم باید ناراحت باشم... بعد فکر کردم که اینجوری نمیشه... باید اساسی عمل کرد... ولی آخرش به این نتیجه رسیدم که به من هیچ ربطی نداره... هر کار دلش میخواد بکنه... من هشدارو دادم بهش! با "ح" کامل قطع رابطه و با "الف" یه دوستی صمیمی بدون حرف زدن در مورد مسائلی که مربوط به من نیست!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۲۴
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی