به مرگ تدریجی نزدیک میشوی...
اگر برده عادات خود شوی، اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی ... اگر روزمرگی را تغییر ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
به مرگ تدریجی نزدیک میشوی...
اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا میدارند و ضربان قلبت را تندترمی کنند، دوری کنی ...
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی *اگر ورای رویاها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یکبار در تمام زندگیت ورای مصلحت اندیشی بروی .
امروز زندگی را آغاز کن! امروز کاری بکن ! امروز مخاطره کن ! نگذار که به آرامی بمیری... شادی را فراموش نکن!
پ.ن.۱. شاهکار پابلو نرودا...
پ.ن.۲. رسیدم خونه... روز خوبی بود... اول حرکت یه قرص خواب آور خوردم و وقتی بیدار شدم که رسیده بودیم مشهد... خونه خوبه... هوا سرده و برفی... ایشالا که خوش میگذره!
پ.ن.۳. و ان یکاد الذین کفروا...
پ.ن.۴. شنیدم یه چیزیو که اگه واسه یکی دیگه اتفاق افتاده بود شاید متاسف میشدم... اما در کمال نامردی و سنگدلی یه ذره هم براش ابراز تاسف نکردم!! شاید بهتره یه ذره بی رحم بود!
۸۸/۱۰/۱۷