~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
تنها کسی که چراغ را فرو می‌کُشد بر چارچوب پنجره درمی‌یابد عمق شب پر ستاره را ............................................... دیگران آنچه را می‌گویی، می‌شنوند و من آنچه را نمی‌گویی ............................................. پیش تر آستین مقابل چشمان می‌گرفتم تا لبخندی را پنهان کنم. حالا، پنهان می‌کنم اشک‌ها را.     پ.ن.۰. قسمت دوم رو از همه بیشتر دوست دارم! پ.ن.۱. امروز تمام وقتم صرف تحقیق جانوری شد... تمومش کنم و تا شب ایمیل کنم به بابلسر تا به موقع دست استاد برسه! ولی پیشنهاد میکنم بهتون در مورد اسب دریایی بیشتر مطالعه کنین! خیلی موجود قشنگ و جالب و پر عاطفه ایه! پ.ن.۲.این دفعه خیلی مقتدرانه برخورد کردم... داره کم کم از خودم خوشم میاد (این یعنی غرور؟)... دارم بزرگ میشم! پ.ن.۳. امروز واقعا آرزو کردم برگردم بابلسر... خب زود خسته شدم دیگه! پ.ن.۴. شعر بالا یه شعر ژاپنی بود که به لطف یک دوست محترم دستم رسید. منبع
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۰/۱۸
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی