~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
خیلی خیلی تنبل شدم... واسه هر کاری... فیلم دانلود کردم و نمیخوام ببینم... کلی کتاب جمع کردم و حال خوندن ندارم... جزوه های درسی هم که ... کاش زودتر بریم دانشگاه... دلم تنگ شده واسه آکواریوم... که 2 ساعت بشینی و توش و بخونی و بخونی و گاهگاهی با دوستات حرف بزنی... (شایدم برعکس... D:) نهار خونه ی دایی مهدی بودیم... محمد صدرا جونم خیلی جیگر شده! فقط دکتر گفته تا 4 ماهگی دل درد های طبیعی داره... خیلی اذیت میکنه! یا خوابه یا باید بغلش کنی و راش ببری! پ.ن.1. من از تکرار بیزارم،از این لبخند پژمرده/از این احساس یاسی که تو رو از خاطرم برده پ.ن.2. شاید خاطره نویسی کار بیهوده ایه؟! شاید رمز بذارم...  شاید دیگه ننویسم... شاید باید هنوز فکر کنم... نمیخوام این وبلاگو هم به خاطر تصمیمات عجولانه م از دست بدم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۱/۰۶
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی