~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
روزنوشت۱: شروع کار پروژه بود یکشنبه. و انبوهی از پرسشنامه ها بروشورها و متقاعد کردن دانشجوه برای رضایت به دادن ۵ سی سی خون بی زبون (که تا ۲۰۰۰ تومن هم خرید و فروش شد )... و چون "ایمنی واکسن" به مصرف دخانیات مربوطه مجبور شدم برم تو جمع افرادی (مسلما پسرایی) که به سوال "مصرف سیگار و الکل" تیک مثبت بدن و حتی بپرسن منظورتون "دائمِ یا تفریحی؟"  و بهت حتی سیگار هم تعارف کنن و بگی:" مرسی! ترک کردم! " - بیکلاسیه بگی اهلش نیستم!  - پس محوطه ی پشت ساختمون زیست و "فشن نشین" بهترین نقطه برای داوطلب گیری بود! تجربه ی جالبیه...  به قول یکی که خیلی لطف داشت:" تا باشه ازین تحقیقات علمی!" ر.ن.۲. ساعت ۲:۳۰ صبحه ولی یه خروس داره بیرون میخونه! چرا؟! ر.ن.۳. تا همین امروز فکر میکردم امکان نداره فرضیه ی "جوشکاری" واسه کسی مثل من اتفاق بیفته! اما با کمال تعجب از ترم پایینی ها رو دست خوردیم! مگه ما ورودی بودیم جرئت داشتیم به سال بالاییا نگاه کنیم؟! حالا کار به جایی رسیده که ۸۹ یی ها...  من عااشق این ورودی بازیام... با اینکه الان عذاب وجدان  دارم اما خب... بچه ن دیگه! ما باید نصیحتشون کنیم! ر.ن.۴. متنفرم از موقعیتایی که باید دل یک نفر شکسته شه تا همه چی درست شه! و اینکه خودت خواسته یا ناخواسته جریانو بکشی به سمتی که ختم شه به این موقعیت تاسف آور... و اینکه هیچوقت هم تجربه نگیری و ... و خوبه که کسانی هستن که هرچند تلخ و محکم اما به هر حال بهت میفهمونن کارت کجا ایراد داره... و بازم خوبه که هستن کسایی که بهت این شحاعتو بدن که بگی :"نه!"... و کسایی که تا آخر ساپورتت کنن تا بدونی بهترینی! ممنون از همه ی این افراد .و مرسی خدای خوبم که راه راست رو به سمت ما کج میکنی تا اگه چشمامون ندید، پاهامون تو راه درست قدم بردارن! ر.ن.۵. آهنگ "موسیقی و من" بیژن که پخش میشه همه چی رو هواست... و وقتی تک نوازی دف و ویولن تموم میشه طوری نفس نفس میزنی انگار تمام آهنگو رقصیدی در حالیکه نشستی رو تخت و داری میکروب میخونی مثلا! بعد متن اس ام است به ماری این باشه که:" خلوت آغوش و غزل... دنج می و رنگین کمون... بوسه و موسیقی و من... ضرر نمیکنی بمون!" ر.ن.۶. خوشحالم! حرفیه؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۳۰
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی