~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
آسمان هم دستش از خاک زمین کوتاه خواهد ماندآنچنانکه سهم ما از زندگی یک آه خواهد ماندچشممان را بر سپیدی بسته ایم و عاقبت یک شباز تمام روشنی ها سایه ای از ماه خواهد مانداز میان آشنایی های ما در این زمین سردبی گمان تنها سلامی خسته و گه گاه خواهد ماندقلبمان لبریز درد است و درون سینه ها فریادمن نمی دانم که آیا همدمی چون چاه خواهد ماند؟از غم سنگین ما این یک نشانه در جهان کافی سترخش رستم بی سوارش تا ابد در راه خواهد ماند پ.ن.1. شعر از مریم افضلی پ.ن.2. لامصب این زبون آدم هرچی دلش میخواد میگه! هر حرفیو میزنه! یکیو میشکنه یا شاید با خاک یکسان میکنه! قضاوت میکنه و محکوم میکنه و حتی گاهی حکم رو هم خودش اجرا میکنه! میتونه دروغ بگه و تهمت بزنه! اینجور جاها ماشالا هزار هزار کلمه داره! اما دو جاست که واقعا دوخته میشه! یکی وقتی میخواد بگه "دوستت دارم" و یکی وقتی میخواد بگه "معذرت میخوام" . شاید به خاطر اینه که از قدیم گفتنِ "دوستت دارم" گناه بود و  زشت و  اقرار به اشتباه اونم زبانی ، تحقیر بود و شکست! پ.ن.3. قبل اینکه بپرسم مطمئن بودم جوابش چیه! اما گاهی با اینکه میدونی قراره چه اتفاقی بیفته باز هم الکی به خودت امید میدی که "حالا تو بپرس شاید قضیه یه چیز دیگه باشه" ... و تو تمام مدتی که میپرسی و منتظری جواب بشنوی بازم به خودت میگی :"الان همه چی تکذیب میشه! الان میفهمی اشتباه میکردی! دیدی اینطوری نبود؟!"... اما امکان نداره حس آدم اشتباه کنه! بهم ثابت شده ست! اول یه ذره مات میمونی، بعد به خودت میای! بعد نمیدونی چی کار میکنی فقط سعی میکنی جلوی اون لعنتی هارو بگیری که نریزن! لباسارو تا میکنی، خرت و پرتا رو جمع میکنی، جدول زمان بندی کارگاه رو تنظیم میکنی... تو این مدت هم دهنت چند بار باز میشه که جوابو بدی اما واقعا حرفی نداری! حتی حق پرسیدن "چرا؟!" چون بازم حست بهت میگه جریان از کجا آب میخوره! پ.ن.4. قبلا گفتم حضور آدما تو زندگیمون اتفاقی نیست! تو وجودشون جادویی هست! یه تبصره همینجا میارم! این جادو میتونه سازنده باشه و یا میتونه مخرب! و متاسفانه یک جادوی مخرب میتونه تمام افسون های افراد خوب زندگیتو و حتی خودشون رو از زندگیت بندازه بیرون! کاش بفهممیم جادوی وجود همدیگه رو! پ.ن.5. حرفایی که این چند روز شادی برام گفت، شاید کمکی به شادی نکرد اما باعث شد که دوباره به پرنیان برگردم! چون حالا کاملا فهمیدم کسی که قرار بود حذف بشه پرنیان نبود! اصلا دلیلی نداره یکی حذف شه دوستای منم باهاشون حذف شن! دوباره ریکوئست دادم بهش! قول نمیدم همونقدر خوب باشیم اما از block بودن و محو بودن خیلی بهتره! امیدوارم دوباره برنگردم نقطه ی اول! پ.ن.6. برای زخم معده رفتم پیش دکتر! میگه:" اعصابت آرومه؟!" هدفم از اون لبخند و اون دروغ بزرگ چی بود که گفتم:"همه چی خوبه؟!" در حالیکه نیست؟! یهو خالی شد! از همه طرف! به قول یک نفر آدما از همون طرف میخورن زمین که بهش تکیه دادن... واسه همین ترسیدم! از تنهایی! از این روزی که تمام تلاشم نرسیدن بهش بود! واسه همین پرنیان رو خواستم که باشه! ولیِّ دم رو! بازم تو "معذرت" موندم! اما روش های دیگه ای هم هست که جواب داد خدارو شکر! حداقل برای ولیِّ دم که اگه نباشه نمیشه! پ.ن.7. اوضاع به این شدت هم داغون نیستا! خیلی نکات خوشحال کننده توشه! غیر از پی نوشت 3 بقیه ش همه شادن!  نمیخوام هنوز تسلیم جادوی مرداد شم! هنوز زوده! پ.ن.8.  نمیدونم چی شنیدی و چی شد که اینطوری شد! آدمی هم نیستم که بدون توضیح اجازه بدم کسی در موردم قضاوت کنه! دلیل اینکه اینا رو هم  رک بهت نمیگم،  "خداحافظ" ی بود که قبل تموم شدن حرفا گفتی و این رسما یعنی نمیخوای چیزی بشنوی! ... منم دیگه توضیح نمیخوام! فقط اینو مطمئنم که من هیچ وقت دلم نمیخواد دروغ بگم! هیچی هیچوقت معلوم نیست! نبود از اول هم! پس  بهتره همیشه همه چی عادلانه باشه! که تا اونجایی شناختمت میدونم که هست! پ.ن.8. ماه رمضون! :| :) سلام!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۵/۰۹
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی