~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود زده ام زیر غزل؛ حال و هوایم ابریست هیچ کس مانع این بغض نباید بشود بی گلایل به در خانه تان آمده ام نکند در نظر اهل محل بد بشود؟ تف به این مرگ که پیشانی ما را خط زد ناگهان آمده تا اسم تو ابجد بشود ناگهان آمد و زد، آمد و کشت ،آمد و برد - او فقط آمده بود از دل ما رد بشود- تیشه برداشته ام ریشه خود را بزنم شاید افسانه ی من نیز زبانزد بشود باز هم تیغ و رگ و... مرگ برم داشته است خون من ضامن دیدار تو شاید بشود... پ.ن.0.حامد بهاروند پ.ن.1. حسابی رو اعصابته وقتی میبینی کسی تو مکانی قرار گرفته که نباید اونجا باشه، کارهایی میکنه که بهش مربوط نیس یا الکی مربوط شده، و بعد هیچی هم نتونی بگی چون اگه دخالت کنی تو هم دقیقا رفتی تو جایگاهی که نباید اونجا باشی و کاری میکنی که بهت مربوط نیست. اما قدرت سوزوندنش زیاده! پ.ن.2. ترم های زوج همیشه تو چشم بهم زدن میگذرن. معمولا استادا به سرفصلا نمیرسن. بهار که بشه فصل خوابیدن سر کلاسه (هوای خوب شمال رو هم که فاکتور بگیریم). مطمئنا محوطه علوم پایه دوباره کمپ پیک نیک میشه. هرچی که هست حس بیهودگی میده ترم زوج! هیچی به خوبی مهر و پاییز نیس. پ.ن.3. انگار همه چی مال خیلی وقت پیش بوده. یا انگار اصلا نبوده. نوشته ها و تفکرات یک ماه پیش تا همین یک هفته پیش رو میگم. درگیر عید و حال و هواش که میشی دیگه از راه میمونی... و دوباره شروع کردنش انگار بازهم یک زلزله ی 6 ریشتری احتیاج داره. به هر حال فعلا کتاب تعطیل شد. پ.ن.4.  دیدی بعضیا مسائل رو قاطی میکنن؟! خیلی حس مزخرفیه. مثلا بهت میگن :" واسم بستنی بخر" میگی پول ندارم. میگه :" عیبی نداره. هی پول بده جزوه بخر. من یه چیزی ازت خواستم اینطوری میگی!" (کاملا مثال بیخودی زدم اما اوضاع به همین خنده داریه!) آخه خب خدایی مسائل چه ربطی به هم دارن؟ و "لا تبدیل لخلق الله" واقعا! آدما اصلا عوض نمیشن. یا شایدم حرئت ریسکشو ندارن. به هر حال حیفه! این روزا و ساعتایی که میگذرن حیفه بدون تحول و تغییر. پ.ن.5. مریم برگشت... شوک عجیبی بود. به قول سوگند گریه یا خنده؟! به دوستایی که در دسترسم بودن گفتم. اینجا هم میذارم که همه بدونن دیگه. دوستم برگشت. پ.ن.6. بعضی اوقات فک میکنی که یک فرصت بزرگ تو زندگیتو از دست دادی. مهم اینه که غصه ی نداشتنت ساکنت نکنه. نمیگم فراموشش کنی. فقط میگم کنار باید اومد با چیزی که نداری. و بعد چند سال میبینی که همه چی عوض که نه، اما درست میشه. طوری که راضی باشی. حالا ایده آل هم نبود، نبود.  پ.ن.7. بحث هایی که سر کلاس های عمومی میشه دو دسته ست. یا تشویقت میکنه که توش شرکت کنی، یا علاقه تو به موبایل و محیط خارج کلاس بیشتر میکنه. در نتیجه یا تو بحث هستی، یا میری بیرون یه دوری بزنی و حرفای عجیب و غریبی که تو دهنت حل شده ست رو نشنوی، که مبادا با شنیدن نقضش به بحران بیشتر برسی.  پ.ن.8. آهنگ "نوروز من" از بابک سعیدی. آهنگ قشنگیه و اینروزا زیاد گوش داده میشه. برای تعطیلات نوروزی برمیگردیم به دیار. کارهای زیادی هست برای انجام دادن...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۱۶
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی