no شعر فعلا!!
1+ شمال - خونه ی مینو اینا. یک خونه ی قدیمی تو فرهنگ شهر (همون شهرک فرهنگیان) که زمان شاه برای معلما ساخته شد با طراحی و معماری غیر ایرانی... سبک خونه شون فوق العاده ست. قدیمی و جذاب و کلاسیک
2+ خب رفتم سر کلاس. کلا هیچی نفهمیدم. برای استارت خیلی وحشتناک بود. ولی خب فکر تسلیم همیشه به سر آدم میزنه. مهم اینه که ادمایی اطرافت باشن که حمایتت کنن جلو بری. نه اینکه به شک و تردیدت بیشتر دامن بزنن.
3+ یه سری ادما هستن که باید فقط جلوشون سکوت کرد... گاهی برای احترام، گاهی برای بستن دهنشون
4+ یک خانوم اینجا هست که با اینکه سنش بالاست (مثلا 50) اما خیلی خیلی مثل ماها رفتار میکنه.مثل ماها رو مردم اسمای مستعار مدرن میذاره. مثلا انگری بردز خوشحال!!! یا در مورد مسائل مختلف جدید باهامون صجبت میکنه... افکارش جالبن. خیلی جالب. :) منم میخوام یه همچین مامانی باشم!!
5+ فال قهوه میگیریم با مینو... آخر خنده ست! خوشحالم که قهوه زبون نداره وگرنه الان حتما...
6+ یه سری اختراعات جدید بشری اومده برای ثبت وقایع و حوادث و اخبار و share کردنشون. اینکه بازم روی کاغذ بنویسی حس خوبیه... بیشتر سر بزنین به کتاب فروشی ها. چیزایی دارن نوشته میشن که نمیشه و نباید ازشون گذشت!
7+ اینکه یعقوب با بوئیدن پیراهن یوسف بینا شد اونقدرا هم مسئله ی عجیبی نیست...
۹۱/۰۷/۲۹