~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
مقدمه : یه سری چیزا هست که کلا برامون بد تعریف شده. مهمترینشون "گناه" هایی هستن که شاید چیزایی که ما میشناسیم به عنوان "گناه های خیلی زشت" (ازینا که وقتی میبینن لب پایینشونو گاز میگیرن) اصلا اصلا اصلا در مقابل کارایی که ما حتی آگاهانه انجام میدیم نقطه هم حساب نشن! پ.ن.1. الان که وقت امتحاناست خیلی بیشتر به این موضوع فکر میکنم. وقتی میبینم چطوری بچه ها با تقلب نمره میگیرن. و جالب اینجاست که با یکیشون که صمیمی تر بودم صحبت کردم که :" ببین من خودم با شرط معدل ارشد اومدم. اگه تو امتحانای کارشناسیم تقلب کرده بودم، مدرکی که دارم میگیرم میره زیر سوال! و شاید کاری که به واسطه ی این مدرکم پیدا میکنم، و نهایتا پولی که به واسطه ی این در میارم" میگه :"حرفت درسته! اما خب من درسو خونده بودم و یکی دو تا سوالو نهایتا تقلب کردم اما خدایی نامردیه که فلانی هیچی نخونده بود همه رو با تقلب جواب داد" من :" بابا چه حرفیه! تفاوت همینجاست دیگه! تو خوندی، فلانی هم خونده. تو یه سوالو یادت نمیاد با تقلب جواب میدی اما اون این کارو نمیکنه" بعد مثلا خیلی جالبه که همین طرف، قبل امتحانش یه قرآن کوچولو هم در میاره و نمیدونم چه سوره یا دعایی رو از توش میخونه و بوس و به پیشونی زدن و این چیزا... کلا میخوام بگم :" تقلب هیچوقت برای ماها تعریفش دزدی نبوده!" اصلا تعریف پول حرام، یا حق کسیو خوردن، اونقدر بزرگ و در حد اختلاس های چند میلیونی و پول نزول تعریف شده که هیچکس فکر نمیکنه که چقدر آسون میشه خیلی چیزا از "خوب" به "بد" تبدیل شن. خیلی خیلی خیلی آسون. حتی در حد رعایت نکردن رفرنس مطلب مورد استفاده ت. پ.ن.2. بعد این جریان دنبال نمونه های دیگه گشتم. دقیقا همزمان تو سرویس یه دختری کنارم بود که تو همون چند دقیقه ای که سرویس از دانشگاه رسید به ایستگاه بهنمیر، عملا دو تا از همکلاسیاشو شست و گذاشت کنار! بعد این جمله به ذهنم رسید "الغیبت اشد من الزنا" و مردمی که خیلی راحت، صحبت میکنن، قضاوت میکنن و اظهار نظر میکنن راجع به چیزایی که مطمئن نیستن براشون روزمره شده در حالیکه ... پ.ن.3. دروغ... سر هر چیزی و هر مسئله ای! دروغ مصلحتی، دروغ سفید، تغییر دادن نوع جمله که برداشت طرف متفاوت شه (این دروغ نیست نه؟ حقه ست! تو حقیقتو میگی اما طرف طوری که تو میخوای برداشت میکنه نه طوری که واقعیت هست!) ، چاپلوسی (اینم یه نوع دروغه! جزو زشت ترین دروغا) ، تظاهر (بازم دروغ محسوب میشه) ...  گاهی وقتا برام خیلی سخته که قبول کنم گناه هایی که بهم گفتن "کبیره نیست" و کارهایی که حتی مورد قبول ترین آدم های دور و برم انجام میدن "کبیره هست" . اینکه مردم به شدت معطوف شدن رو حق الله به جای حق الناس . حق النفس که کلا هیچی! :) فراموش شده ست از بین تمامی حقوق. ولی خب آخه چه کاریه طرف نمازش به جا، روزه ش درست، قرآن میخونه، حدیث میخونه اما کنارش کارایی انجام میده که بخشیده نمیشن! یا خیلی سخت تر بخشیده میشن. چون طوری که من شنیدم و میدونم خدا حق خودشو میبخشه اما حق مردم رو نه! آقا زندگی خیلی سخته در کل! راحتش نگیریم! :) از بس بهمون گفتن دنیا دو روزه راحت زندگی کن و خوش باش، داریم به فنا میریم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۱۸
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی