بعد نهار رفتیم به سمت چالوس و آستارا تا عمو علیرضا اونجا به ما ملحق شه...
شب رو تو تنکابن موندیم... میخوایم شام رو بیخ گوش دریا بخوریم...
پ.ن. آرمان فسقلی ۵ ساله اومده به من میگه :"منچ شاخی؟" (مدل دعوت کردن پسرای امروزی!)
۸۷/۰۶/۰۴