~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین
:-) بچه تر که بودم زیاد شبیه دخترا نبودم. شلوار جین بیشتر تنم بود تا دامن (البته لباس پوشیدنم بیشتر با مامان اینا بود) شخصیت های مخوف فیلما رو بیشتر دوست داشتم تا شخصیت های مهربون... (شخصیت اسمیگل بود تو ارباب حلقه ها! من دوستش داشتم :| ) یا مثلا از رنگ صورتی استفاده نمیکردم،  از جمع دخترونه و زنونه خوشم نمیومد (عروسک دوس داشتم و دارم البته) ،  تو دبیرستان که بودن دوستایی که حتی مدل مانتوشون براشون مهم بود، مدل کفششون، اندازه ی ناخنشون ،  یا حتی یادمه تو ابتدایی دخترایی که واسه عروسی میرفتن آرایشگاه (:))) ما خودمون یه شونه ای میزدیم!) تفریحاتمون دوچرخه بازی تو کوچه ها بود ...  الان داوطلبانه اینطوری شدم.  رفتار های دخترونه اولین عامل آسیب رسانی ه!  احساسات دخترونه، علائق دخترونه، عادت های دخترونه، چیزایی که مختص جنس مونثه در تمام سنین. مثل علاقه به طلا، مثل چشم و هم چشمی، مثل عشق مفرطشون به فداکاری سر هرچیزی، تمایلشون به فدا شدن و فراموش شدن، حسادت ، مثل عادت به اینکه باید بهترین باشن، باید آشپزی بلد باشن، باید گریه کردن براشون اسون باشه، نباید نا مرتب باشن و نباید مرتب بودنشون دیده بشه، به خودشون برسن اما نشون ندن که میرسن، باید به مسائلی غیر از خونه و زندگی و بچه و پخت و پز و غذام سر رفت فک نکنن... و کافیه یکیشون بروز داده بشه. وسواس گونه...خودتو، خانواده تو، همه چیو نابود میکنه... حتی عشق دخترونه ی زیادی هم نابود کننده ست.  پ.ن.1. برای همه شون مثال دارم. برای کسایی که با عشق دخترونه نابود میکنن زندگیشونو، برای کسایی که به خاطر چشم و هم چشمی نابود میکنن زندگیشونو، به خاطر فداکاری بیش از حد، زندگی خودشونو تموم کردن و زندگی نکردن ، به خاطر طلا، به خاطر خونه، به خاطر "مامانم اینطوری میگه" زندگی خودشون که هیچ، یه بنده خدای دیگه رو دارن زیر بار فشار له میکنن.  پ.ن.2. اینا همه خوب میشه در صورتی که طرف مطمئن باشه بهش. نه اینکه بگه "طبیعت زن همینه". مادرم اینطوری بود پس من هم همینطوری...  اگه کسی فدا شدن برای بچه ش ، عین زندگی کردن براش باشه، این ارزشه. نه اینکه غریزی باشه. غرایز حیوانی ان. فطرت خوبه. فطرت مادر بودن با غریزه ی مادر بودن فرق میکنه. پ.ن.3. از دخترونه رفتار کردن انصراف دادن پیامد های زیادی داره و اولیش "پذیرفته نشدن تو جمع بانوان" دور و ورته. صرفا به خاطر خطرناک بودن افکارت. به خاطر اهمیت دادن به چیزایی که اونا بهش اهمیت نمیدن. چیزی فراتر از کفش پاشنه بلند پوشیدن... پ.ن.4. من هنوز دوست دارم خانوم بودن رو. اما مگه نمیشه همه ش رو کنار هم داشت؟ نمیشه دامن چیندار صورتی پوشید و کفشای ورنی قرمز و همزمان درگیر خیلی چیزا نشی؟! نمیشه شیرینی پزی و تزئین خونه ت رو دخترونه انجام بدی اما همزمان بتونی حساب کتاب مالی انجام بدی، اوضاع اقتصادی رو دنبال کنی، حتی مشاوره مالی بدی؟! پ.ن.5. دلم میخواد هر دو طرف باشم. کاش می شد...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۱۷
خانوم سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی