1+ تایتل یه جورایی متن رو کارت محسوب میشد.
2+ شب 14 شهریور فوق العاده بود. خیلی چیزا از دستمون در رفت که اصلا فک نمیکردیم بهش. اما با وجود تمام استرس ها و قرص آرامبخش ها و شهره جون ها ، یک شب به یاد ماندنی بود. از ساعت 7 و نیم صبح که شروع شد تا ساعت 3 شب که به زور تمومش کردیم. همه چی و همه چی، ادم ها، لبخند ها، عکس العمل ها، تعریف ها... برنامه ریزی طولانی مدتم با 85% تطابق، مورد پسند همه بود و چقدر خوبه این مورد پسند واقع شدن... و چقد سخت میشه به همین حدش راضی بود...
3+ خلاصه که born in Neyshabour ، Study in Babolsar ، و live in Semnan... یه جورایی یاد جرج کلونی تو فیلم up in the air میفتم. زندگی جاده ای شروع شد و این همه حرکت نشونه های خوبین. یعنی زندگی داره از یکنواختی مزخرفی که تابستون همیشه همراه خودش میاره خارج میشه.
4+ اتفاقی که برای یک نفر افتاده و بهش خندیدی ، برای خودت میفته و به خودت هم میخندی! 15 تا الرحمن تا آخر سال!
5+ و ان یکاد الذین کفروا ...
۹۲/۰۷/۰۱