- من یک بار بلیت هواپیما به استرالیا گرفتم.هرچند نرفتم.
با تعجب به من نگاه کرد.
- مهم نیست... شاید روزی رفتم.
+ نگو شاید. کلارک باید روزی ازینجا بروی. به من قول بده که باقی عمرت را توی این خراب شده نمانی... من اصلا نمی توانم فکرش را بکنم که تو همه عمرت را اینجا بمانی... تو خیلی جوان هستی، خیلی پرشور...
صورتش را از من برگرداند.
+ آدم فقط یک بار به دنیا می آید. وافعا وظیفه داری حتی الامکان بهترین زندگی را در پیش بگیری....
(جمله اصلیش خیلی دلنشین تره. رجوع به پ.ن.5.)
پ.ن.1. رمان عاشقانه من پیش از تو، نوشته جوجو مویز، از سری رمان های 600 صفحه ای که باید صفحه صفحه شو بخونی و لذت ببری. یک داستان عشقی عجیب و زیبا...
پ.ن.2. فیلمش هم ساخته شده اما اکران نشده. ممکنه تریلرهاشو دیده باشین... به خاطر بازی امیلیا کلارک (مادِر آو دراگونز خودمون) یکم شلوغش کردن :) اما خوندن کتابش توصیه میشه. -از جمله کتاب هایی که فک کنم بهتر از فیلمش باشه :)-
پ.ن.3. یک مرکز تو سوئیس هست که به بیمارای صعب العلاج کمک میکنه تا خودکشی کنن. داستان در مورد یک مرد فلجه که برای 13 آگوست تو همون مرکز جا رزرو کرده، و تلاش های پرستارش برای امیدوار کردن اون به زندگی... «117 روز وقت دارم تا ویل ترینر رو قانع کنم تا بپذیره انگیزه ای برای زنده بودن داره»
پ.ن.4. «بعضی اشتباهات، عواقب بزرگتری از بقیه دارن. اما نباید اجازه بدی که نتایج یک اشتباه چیزی باشه که تورو تعریف میکنه. تو؛ کلارک، این حق انتخاب رو داری که اجازه ندی این اتفاق بیفته.»
پ.ن.5. «You only get one life. It's actually your duty to live it as fully as possible»