~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برایت سیب‌آوردم نگاهش کردی و گفتی / که نقطه ضعف خود را کاش با شیطان نمی‌گفتیم

~:* بگو سیب... *:~

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد،...
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟؟

آلبر کامو _ سقوط
------
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ...

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
مطالب پیشین

همچون ققنوسم من
که از مرگ خود زندگی باز می یابد

و از خاکستر خود می زاید

بکُش... بکُش... بکُش مرا

که من از آن نخواهم مرد...


پ.ن.1. 

- این واسه شماست خانوم.

من : سیما این که خیلی قدیمی و باارزشه...

- خیلی قدمت داره خانوم. واسه پدربزرگم بوده. رسیده به مامانم. و الان هم مال منه. اما میخوام کادو بدم به شما. تولدتون مبارک. 

من: سیما این خیلی برای من ارزش داره. مرسی. من اینو میخونم. اما نمیتونم قبولش کنم. این برای خانواده ت باید خیلی مهم باشه. 

- واسه شماست خانوم. 

پ.ن.2. یک نسخه ی خیلی قدیمی از شفیعی کدکنی که سه نسل اونو خوندن. برگه هاش زرده و حتی ورق می زنم می ترسم بشکنه. و نکته ی خوبش اینه که تمام این نسل ها در کنار خوندن این کتاب، خودشون در حاشیه ش شعرای متفرقه نوشتن. 

پ.ن.3. بچه ها نقاشی کشیدن. با خودکار رنگی و کاغذ کارت تبریک درست کردن. کادو آوردن. تو سالن ورزشی تولد تولد خوندن. :)

پ.ن.4. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۵
خانوم سین

نظرات  (۱)

خوبه که هنوز وبلاگتو داری ... 
دلم تنگ شد من 
ادامه بده :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی