411- نقطه ی اوج هر فواره سر آغاز سقوط اوست!
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۸۹، ۰۶:۵۳ ب.ظ
روزی
خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها ، نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد:
ای سبدهاتان پر خواب!
سیب آوردم ،
سیب سرخ خورشید.
خواهم آمد ،
گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید.
کور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد ، کوچه ها را خواهم گشت...
خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت.
پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند.
هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد.
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک !
آشتی خواهم داد .
آشنا خواهم کرد.
راه خواهم رفت.
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت...
دوست خواهم داشت...
پ.ن.۰. شعر از سهراب سپهری... منبع: آلما
پ.ن.۱. طالع روزانه: اعتدال و میانه روی تو را از ورود به بعضی جنجال های فکری دور می دارد. از قدیم گفته اند سری را که درد نمی کند نمی توان دستمال بست. به جای توجه به این امور حاشیه ای به هدف نهایی خود فکر کن.