393- بزرگ ترین درس زندگی اینه که گاهی احمقها هم درست میگن...
جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۹، ۰۹:۵۱ ب.ظ
روز اگر زود گذشت،
و نچیدیم گل از سرخ غروب،
رو نگیریم ز تاریکی شب،
که سحر میرسد از ره و درون چشمش،
اثر روشن صبحی دگر است .
پ.ن.۰. منبع تمام جمله ها و شعر این روزها
پ.ن.۱. وقتی این "محسن" بیچاره عصبی میشد و گردنش میگرفت من میخندیدم! امروز گردن درد داشتم فراوون! موضوع مسخره ای بود که به بدترین شکل ممکن تموم شد بعد ۵ روز... حرمتا شکست... دو تا و نصفی دوست از دست دادم... نتونستم تلافی کنم... اینم یه تجربه بود... نمیخوام بهش فکر کنم تا مهر... یا دوباره شروع میشه یا همه چی تموم میشه... نمیدونم بدهکارم یا باید طلبکار باشم؟
پ.ن.۲/۱. تو یه روز هزارجور حس نسبت به خودم داشتم: ترس، تاسف، غرور، شکست، تاسف، تاسف
پ.ن.۲. برای متهم ردیف اول: سیمین: راز دوستی رو زمان دشمنی ابراز کردن دور از جوانمردی و انسانیت و مردانگیست (امام جعفر صادق)
برای ولیِّ دم: کشتن گنجشک ها، کرکس ها رو ادب نمیکنه!
پ.ن.۳. من الان ۱۹ سال زندگی کردم... ۷۲۰۸ روز... ۱۷۲۹۹۳ ساعت... 10379628 دقیقه ... 622777745 ثانیه آمار خیره کننده ایه! شما هم اینجا امتحان کن!
پ.ن.۴. واسه مریم: نام وبلاگ را به " مریم رو پیدا کن سیمین!" تغییر میدهیم! در کامنتها نشونتو از من میگیرن!
پ.ن.۵. اجازه دارم یه دوست باشم اما نه تو کاراش دخالت کنم؛ نه نگرانش باشم؛ نه باهاش بخندم و نه به خاطرش گریه کنم! متاسفانه این یه کار رو نمیتونم بکنم!
پ.ن.۶. ... "به جاش هرچی از دهنتون در میاد بذارین! مهم نیست!"